تعداد بازدید 1406
|
نویسنده |
پیام |
arya50
مدير انجمن
ارسالها : 146
عضویت: 24 /7 /1391
سن: 40
تشکرها : 2
تشکر شده : 5
|
این زن هرزه است . . .
بودا به دهی سفر کرد. زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه ی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : «این زن، هرزه است به خانه ی او نروید » بودا به کدخدا گفت: « یکی از دستانت را به من بده» کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت. آنگاه بودا گفت : «حالا کف بزن» کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: « هیچ کس نمی تواند با یک دست کف بزند» بودا لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند. بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته اند. برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش
امضای کاربر :
انسان های نابــيـنــا قابل احترام ترند
چون دیگران را بر اســاس شخصــیت میسنجند ، نه ظاهــــر..!!
|
|
یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 - 09:41 |
|
تشکر شده: |
|
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.