زمان جاری : پنجشنبه 14 تیر 1403 - 4:34 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 1406
نویسنده پیام
arya50 آفلاین

مدير انجمن
ارسال‌ها : 146
عضویت: 24 /7 /1391
سن: 40
تشکرها : 2
تشکر شده : 5
این زن هرزه است . . .

بودا به دهی سفر کرد.

زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد.

بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه ی زن شد.

کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :

«این زن، هرزه است به خانه ی او نروید »

بودا به کدخدا گفت:

« یکی از دستانت را به من بده»

کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت.

آنگاه بودا گفت :

«حالا کف بزن» کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: « هیچ کس نمی تواند با یک دست کف بزند»

بودا لبخندی زد و پاسخ داد:

هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه

باشند.

بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته اند.

برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش


امضای کاربر :



انسان های نابــيـنــا قابل احترام ترند
چون دیگران را بر اســاس شخصــیت میسنجند ، نه ظاهــــر..!!
یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 - 09:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :


تماس با ما | این زن هرزه است . . . | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS